نویسنده : محمد محبوبی | نظرات (0)
توجه به مخاطب - ارتقای استراتژی بازاریابی در شبکههای اجتماعی
اینجا همان جایی است که رسانههای اجتماعی ضربهی خود را وارد میکنند. برای بهبود استراتژی بازاریابی در شبکههای اجتماعی باید به مخاطبان خود توجه کنید. برندها نمیتوانند با همه در همهی کانالهای اجتماعی گفتگو کنند، پس دقیقا مشخص کنید با چه کسانی میخواهید ارتباط برقرار کنید. آیا جوانانی را هدف قرار دادهاید که در حال ورود به بازار کار هستند یا پدرانی که بچههای نوجوان دارند؟ یا شاید هم مدیران ارشدی که نزدیک بازنشستگی هستند؟ آنها کجای رسانههای اجتماعی مشغول هستند و اصلا چه میکنند؟ مصرفکنندهها دربارهی برند و محصولات و سرویسها و رقبای شما چه میگویند؟ با جستجویی ساده در مورد برندتان روی گوگل و ابزارهای تحلیلی در شبکههای اجتماعی آغاز کنید و در مرحلهی بعد از ابزارهایی مانند Pew Research Internet Project و Nielsen و Edison Research استفاده کنید تا رویههای موجود در استفاده از شبکههای اجتماعی را بیابید. با یک برگهی ارزیابی رسانههای اجتماعی، تصویری کلی از همهی صحبتهای کنونی در رسانههای اجتماعی جمع کنید. بعد هم از یک قالب آمادهی ارزیابی برای سازماندهی آنچه یافتهاید و یافتن بینشی عملی استفاده کنید.
حتما بخوانید: ۱۵ راه بهبود بازاریابی شبکههای اجتماعی در کمتر از یک ساعت
محتوایی تهیه کنید که مخاطب را مجبور به مشارکت کند
ایجاد مشارکت مخاطب - ارتقای استراتژی بازاریابی در شبکههای اجتماعی
مصرفکنندهی هدف شما به دنبال چه چیزی میگردد؟ کار اصلی رسانههای اجتماعی تولید محتوای تازه و مرتبط است، پس چیزهایی درست کنید که مخاطبانتان آنها را ارزشمند بدانند، خواه مقالات چطور و چگونه باشند خواه چیزهای سرگرمکننده. اینکه محتوا را کجا منتشر میکنید هم اهمیت دارد. برخی کانالهای رسانههای اجتماعی برای به اشتراک گذاری مطالب کوتاه و مقطعی مناسبند، مانند توییتر، برخی دیگر برای محتوای ویدئویی، مانند یوتیوب؛ بعضی به دنبال مخاطبان نوجوان هستند مانند اینستاگرام و بعضی دیگر همان مخاطبان جوان را با امکانات مولتیمدیا و میزان مشارکت بالا هدف قرار میدهند مانند اسنپچت. مخاطب هدف را با موادی که برای فلان کانال خاص مناسب است، روی آن کانال بیابید. شبکههای اجتماعیای را انتخاب کنید که با پیام برند و نوع محتوا و مخاطب هدف سازگاری داشته باشد.
برای کنترل طولانیمدت مصرفکنندهها، به دنبال یک سرویس نظارت بر رسانههای اجتماعی مانند Radian6 از Salesforce.com یا Hootsuite یا HubSpot باشید. این داشبوردهای دارای امکان پایش لحظهای، جریانات چندین اکانت اجتماعی را نشان میدهند و شما را از هشتگها و منشنهای (mention) برندتان آگاه میکنند. برای یافتن تاثیرگذارترین آدمها در میان مخاطبان هدفتان، ابزاری مانند Klout را به کار بگیرید که تاثیر آنلاین فرد را اندازهگیری میکند. برخی برندها مانند Wells Fargo و Johns Hopkins Medicine روی مرکزی برای فرماندهی رسانههای اجتماعی سرمایهگذاری کردهاند. این اتاقهای نظارتی رسانههای اجتماعیِ برندینگ، به عنوان یک مرکز بصری برای دادههای اجتماعی عمل میکنند تا بازاریابی و تعامل با مشتریان را سرعت ببخشند.
حتما بخوانید: چطور بر مشکلات بازاریابی در شبکههای اجتماعی غلبه کنیم؟
اهداف بازاریابی را به شاخصهای کلیدی عملکرد متصل کنید
تمرکز بر شاخصهای کلیدی عملکرد - ارتقای استراتژی بازاریابی در شبکههای اجتماعی
یکی از روشهای بهبود استراتژی بازاریابی در شبکههای اجتماعی این است که اگر فروشتان به صورت آنلاین است، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را با کلیکهای هدایتشده از پلتفرمهای اجتماعی به قصد خرید، اندارهگیری کنید. گزارشهای اجتماعی گوگل آنالیتیکز به طور خاصی برای بررسی ترافیک شبکههای اجتماعی و تعیین ارزش مالی برای تعاملات وبسایتی همچون فروشها یا میزان علاقهی مصرفکنندهها، مفید هستند. اندازهگیری فروشهای داخل فروشگاهی دشوارتر است، اما با کد پیشنهادها و نظرسنجیها و اسکنر دیتا میتوان این کار را انجام داد. شاخصهای کلیدی عملکرد دیجیتالی برای آگاهی بیشتر عبارتند از لایکها و اشتراکگذاریهای رسانههای اجتماعی، یا بازدیدهای منحصربهفرد وبسایت که از محتوای موجود در رسانههای اجتماعی ارجاع داده شدهاند.
همهی این شاخصهای کلیدی عملکرد میتوانند در یک جدول معیار رسانههای اجتماعی گردآوری و سازماندهی شوند. شاید اهداف تجاری بزرگتری هم وجود داشته باشند که رسانههای اجتماعی روی آنها تاثیر میگذارند. فرصتهای مشارکت اجتماعی فراتر از بازاریابی را هم شناسایی کنید، مانند مراودات رسانههای اجتماعی که روی نیروی فروش و عملکرد خدمات پس از فروش و ملزومات واحدهای تحقیق و توسعه و نیروی انسانی و سیاستها و مشارکت کارمندان اثر میگذارند. شاید گروه بازاریابی شرکتتان استراتژی بازاریابی در رسانههای اجتماعی را هدایت کنند، اما حضور شرکت در رسانههای اجتماعی، بسیار مهمتر از آن است که فقط به بخش بازاریابی سپرده شوند.
این چارچوب در عمل چگونه است؟ یکی از نمونهها، مسابقهی توییتی مرسدس با مسابقهی سوپربول است. رقیبان مرسدس بنز، این تولیدکنندهی ۱۲۵ ساله را پیر و سنگین لقب دادند. آژانس دیجیتال ریزرفیش (Razorfish)، با تشخیص مخاطب هدف، و اینکه این مخاطبان کجای رسانههای اجتماعی فعال هستند، این تولیدکنندهی خودرو را به نسل جوان مصرفکنندهها معرفی کرد.
چهار تیم رانندگی دو نفره در فیسبوک انتخاب شدند تا در این چالش شرکت کنند. این خودروها با توییت هواداران حرکت میکردند؛ یعنی به ازای هر ۴ توییت، ۶/۱ کیلومتر پیش میرفتند. پس هر تیم برای اینکه خودروی مرسدس بنز حقیقی خود را براند، باید حضور فعالی در شبکههای اجتماعی میداشت. نتایج این مسابقه عبارت بود از ۷ درصد افزایش در رانندگیهای امتحانی برنامهریزیشدهی مرسدس، افزایشی ۶ درصدی در خریداری مرسدس توسط کسانی که تا به حال از این شرکت خریدی نداشتهاند، و بیش از ۲۷۰۰۰ نفر شرکتکنندهی فعال با بیش از ۱۵۰۰۰۰ توییت که این توییتها به بیش از ۲۵ میلیون مخاطب رسیدند.
منبع: